-
کلاس کامپیوتر
چهارشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1389 14:00
مبانی کامپیوتر: آن بخش از یک سیستم را که میتوان با چکش خرد کرد، سختافزار و آن قسمت را که فقط میتوان به آن فحش داد، نرمافزار میگویند!
-
سلامــــ سالـــ نـــو
شنبه 14 فروردینماه سال 1389 00:26
نخستین جملات ”پائولا دلسول“ در کتاب مشهور و همهگیر وی ”طالع بینی چینی“ در مورد سال ببر این است:”محققاً امسال سال آرامی نخواهد بود. انتظار هر نوع تغییر و تحولی میرود. به همه توصیه میشود اندکی با احتیاط باشند. از نظر سیاسی هر نوع تغییر و تحولی، اعم از حرکات نمایشی... انـقلا ب... مبـارزا ت پیگیر جنـگافـروزانه... و...
-
۱۳۸۹
شنبه 29 اسفندماه سال 1388 23:11
خب این آقا گاوه هم دمشو گذاشت رو کولشو رفت خانم ببر قوی و خوش هیکل و جذاب و جسور اومد...... عیدتون مبارک دمبتونم سه چارک آخر نوشت: ۱. گفتم خانوم ببر چون خودم ببرم.(چقدرم که تو این عکس خوشگله ) ۲. امسال که اولش خیلی خوب شروع شد یکی از کسایی که قهر بود و نمی یومد خونمون اومد منو بوسید تازه بهم عیدی هم داد 3. ببینیم...
-
عیدونه
شنبه 29 اسفندماه سال 1388 14:51
خب احتماا این آخرین پست تو سال 1388 هست و بعدش که کی اولین پست رو میزاره معلوم نیست ولی فکر کنم پرستیژ باشه آخه هی میاد تند تند پست می زاره، امیدوارم همه ی ادمایی که میان اینجا و نمیان اینجا سال جدید رو با خنده و شادی شروع کنن و تا اخر سال هم شاد باشن.... من جیغ به نمایندگی از تمام بچه های اینجا یعنی : پرستیژ ، مشکوک...
-
تولد!!!
جمعه 28 اسفندماه سال 1388 23:57
سلام!! نترسید بابا دوباره نمیخوام بنویسم و دوباره مجبور نیستید بخونید فقط اومدم جلوی سرخوردگی یه بچه دو ساله رو بگیرم، آخه گناه داره، دیگه داره عقده ای میشه... آره این وبلاگ بیچاره رو میگم. از اونجایی که نه تولد یک سالگیش و نه تولد دو سالگیش ما پدر و مادرهاش (!!) پیشش نبودیم، در نتیجه امروز، برای جلوگیری از شنیدن...
-
گاهی بهار!
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 14:42
سلام امیدوارم خوب باشید! دیگه خیلی نزدیک شدیم به عید و هر کس توی شور و حال خاص خودشه. معمولا توی این روزها همه حرف از تغییر و عوض شدن و دوباره زنده شدن و این حرفها می زنن و میگن حالا که بهار داره میاد و همه چیز رو داره عوض میکنه و دوباره طبیعت داره تازه میشه، ما هم باید عوض بشیم، باید بهتر بشیم. خب راستم میگن حالا...
-
چهارشنبه سوری
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1388 01:18
سلام به همگی امیدوارم خوب باشید! به هر شکلی که بود، سوختین یا سوزوندین، ترسیدین یا ترسوندین، فحش دادین یا فحش خوردین، هر چی که بود چهارشنبه سوری امسالم تموم شد، هرچند شک ندارم توی خیلی از شهرها هنوزم ماجرا ادامه داره، همینجور که همینجا هم هر از گاهی صداهاش میرسه هنوز! ولی به هر حال دیگه آخراشه. از چهارشنبه سوری خاطرات...
-
تصور کن!!
شنبه 22 اسفندماه سال 1388 23:28
خانواده ای که عمرشان به دنیا باقی بود نجات معجزه آسا از دو زلزله شدید در هاییتی و شیلی حوادث و سرگرمی - خانواده درسامه از اینکه توانسته بودند دو هفته پس از زلزله عظیم در کشورشان هاییتی شهر پورت دپرنس را ترک کنند وهزاران کیلومتر دورتربه نزد پسر بزرگشان در شیلی بروند خیلی خوشحال بودند اما این احساس امنیت چندان طول نکشید...
-
هیچ کار خدا بی حکمت نیست
شنبه 22 اسفندماه سال 1388 01:31
سلام به همگی دوستای قدیمی (مریم عزیز که میدونم خیلی شاکیه ولی امیدوارم ببخشه و مینا که چند روزیه پیداش نیست!) و دوست جدیدمون (لیلا خانم) و همکار گلم جیـــــــغ! هرچند میدونم که خیلی خوشحال شدین از اینکه من اون روز دیگه نیومدم و دوباره مطلب ندادم، ولی بیشتر از این قند تو دلتون آب نکنید (قند داره گرون میشه!) که من باز...
-
درختکاری!
پنجشنبه 20 اسفندماه سال 1388 14:08
سلام امیدوارم همه خوب باشید (البته فکر نکنم غیر از خودم و جیغ فعلا کسی این طرفا پیداش بشه و خب اینم تقصیر خودمونه که نرفتیم وبلاگ بچه ها و بهشون خبر ندادیم که برگشتیم) دوباره یه مدتی واقعا نرسیدم بیام و مطلب بذارم (و البته مرسی از جیغ عزیز) راستش رو بخوام بگم یه خرده تنبلیم شد و از طرف دیگه دارم برنامه ریزی هام رو...
-
سال ببر
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1388 10:20
این سالی که داره میاد سال ببره، سالی برای ریسک کردن و تلاش. سالی هست که اونایی که تلاش کردن و زحمت کشیدن جواب کاراشونو می بینن و سالیه که ادمای ترسو باید تو خونه بشینن. من خودم متولد سال ببرم. یه ببر متفکر، دیگه کیا اینجا ببرن؟ بعدن میام کلی راجع به سال ببر می نویسم......
-
خبر خبر ...
پنجشنبه 13 اسفندماه سال 1388 01:54
سلام به همه خصوصا به اولین دوستی که از زمان برگشت ما بهمون سر زده، مینا سسی عزیزم... (البته همه میدونید که حساب جیغ کاملا جداست و خودش اینجا میزبانه) و با تشکر بسیار بسیار زیاد از جیغ بابت پست جالبش که بوی عید میداد، اینجام که فقط یه خبر کوچیک رو بهتون برسونم، فقط زیاد ذوق زده نشید، داد نکشید، غش نکنید، چیزی رو نشکنید...
-
منم جیغ
چهارشنبه 12 اسفندماه سال 1388 09:36
خیلی خوشحالم که دوباره این وبلاگ زنده شده چون هر وقت که وبلاگ خودمو چک می کردم می یومدم یه نگاه به اینجا می کردمو می گفتم یعنی این پرستیژ (***) کجا می تونه رفته باشه که این بی زبونو ول کرده و منه تنهام که از پسش بر نمی اومدم. بگذریم که حالا پرستیژ پیداش شد و اومد. نزدیکه عید هستو همه جنسام گرون، تازگیا نزدیک ترمینال...
-
عینک خداوند...
سهشنبه 11 اسفندماه سال 1388 23:30
سلام و دروووووووود (خصوصاً به جیغ عزیز که خیلی زود حاضریش رو زد و بازم با لطفش منو شرمنده کرد و البته خدایی خیلی تعجب کردم که به این سرعت فهمید من برگشتم! ) به هر حال خوشحالم خیلی خوشحال ولی راستش نمیدونم کی میخوام به دوستای قدیمی (که وبلاگ همشون رو چک کردم و متاسفانه بعضی هاشون دیگه نمی نویسن ) اطلاع بدم که اکسیژن...
-
دوباره؟؟؟
یکشنبه 9 اسفندماه سال 1388 16:32
28 بهمن 86 تـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا 9 اسفند 88 این عمر این وبلاگه وبلاگی که امروز میخواستم حذفش کنم ولی... اصلا دلم نیومد با این وبلاگ خاطره ها داریم... و به لطف شما دوستای خوبم (که میدونم همتون دیگه تا الان فراموشمون کردین، هرچند توی ماههای اول که رفته بودیم مدام سراغ میگرفتین و از...
-
محرم
دوشنبه 16 دیماه سال 1387 23:36
-
درد و دلی با خدا
سهشنبه 16 مهرماه سال 1387 08:05
امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛ امیدوار بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند کلمه،نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی. وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت...
-
بازاریابی
یکشنبه 14 مهرماه سال 1387 11:14
سلام به گرمی ساندویچ کوکتل دو نون... احوالتون؟ چه خبرا؟ می دونم که خیلی دیر اومدم ولی اومدم..... از دانشگاه چه خبر؟ من خودم تازه دیروز روز اولم بود... خبر خاصی نبود جز سلامتی شما و خودم... یه متن آماده کردم البته به درد برو بچ مدیریت بازرگانی می خوره... بخونین و حالشو ببرین... تا شما بخونین اومدم .... فعلا.... در...
-
طالع بینی دانشجویی
شنبه 13 مهرماه سال 1387 13:02
متولدین فروردین ماه: دختر یا پسر فرقی نمی کند، شما باید بدانید چون در ماه اول سال بدنیا آمده اید و کنکور ارشد در ماه آخر سال (اسفند) برگزار میشود، روز امتحان دیر از خواب بیدار میشوید، بعد در ترافیک گیر میکنید واحتمالاً از کوچه که رد میشوید زنی با یک سطل آب کف از شما استقبال خواهد کرد (به عبارتی بدرقه) از تمام این...
-
نسخه ی کامل از یک روز دانشجویی( به روایت تصویر)
دوشنبه 8 مهرماه سال 1387 18:34
سلام خیلی وقت بود که نیومده بودم اینجا باور کنین بدون پرستیژ اینجا سوتو کوره.... این عکسم گذاشتم محض خالی نبودن عریضه
-
آرزو...
یکشنبه 27 مردادماه سال 1387 23:51
یا مهدی، آرزو نمیکنم بیایی که آمدنت حقیقتی است فراتر از آرزوهای ما... آرزو نمیکنم دستم را بگیری و از دره های جهل و نادانی بیرون آوری که چه بخواهم چه نخواهم، وقتی بیایی پرده غفلت از چشم و دلم کنار خواهد رفت... تنها آرزو میکنم، وقتی میایی، وقتی لبخند مهرآمیزت را بر سرخی گناه گونه های من میبخشی، چشمانم شرمسار چشمان غمگین...
-
یه فکر بکر!
پنجشنبه 24 مردادماه سال 1387 12:21
سلام به همه امیدوارم همه خوب باشید.... راستش این مدت از اونجایی که خبر خاصی نبود و ضمنا این بمبه فلون فلون شده خیلی وقتم رو گرفته و از اونجایی که بابام هم به سفر رفته و تمام کارهای خونه و شرکت افتاده روی دوش من، خدمت نرسیدم! میگم دقت کردید اکثر اتفاقات عظیم و بزرگی که امروز خیلیها بهشون احترام میذارن و قبولشون دارند،...
-
المپیک چین آغاز شد!
جمعه 18 مردادماه سال 1387 13:46
سلام زیاد وقت نمیگیرم، فقط یه خبر کوچیک: بازیهای المپیک چین بالاخره امروز رسما شروع میشه، از اونجایی که شاید خیلیها مثل خود من دنبال دیدن مراسم افتتاحیه باشند اومدم خبر بدم که چون چینیها به عدد 8 اعتقاد زیادی دارند که قدرت جادویی داره، افتتاحیه روز ۸ از ماه ۸ سال ۲۰۰۸ و در ساعت ۸ و ۸ دقیقه و ۸ ثانیه به وقت چین و ۱۶:۳۸...
-
صدمین ارسال!
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1387 23:53
با سلام ایشالله که همگی خوب باشید... من فرصت نکردم خدمت برسم و اعیاد شعبانیه رو تبریک میگم، در نتیجه با عرض پوزش و متاسفانه با این همه تاخیر امروز، ولادت بزرگواران و معصومین اسلام، امام حسین (ع) و برادر فداکارشون حضرت ابوالفضل عباس (ع) و امام سجاد (ع) رو تبریک میگم... و بازهم مثل همیشه امیدوارم که طوری زندگی کنیم تا...
-
به خدا عمدی نیست!
سهشنبه 15 مردادماه سال 1387 10:21
سلام به همه خصوصا دوستایی که از دستم شاکی هستن و از اینکه بهشون سر نمیزنم و یا محبتشون رو جواب نمیدم دلخور شدن. من به همه حق میدم ولــــــــــی دوستای خوبم به خدا قسم هیچ عمدی در کار نیست! من مثل همیشه از خدامه که بیام وبلاگهاتون، همه ارسالهاتون رو بخونم و برای تک تکشون کامنت بذارم. (مگه قبل اینجور نبود؟) به خدا قسم...
-
دقیقه ۸۵!
جمعه 11 مردادماه سال 1387 10:07
سلام به همه سلامی چو بوی خوش جمعه ای که نمیتونی بخوابی تا لنگ ظهر! سلامی چو بوی خوش تعطیلاتی که تا ساعت 21:30 سر پروژه هستی و شهردار و معاونش هم بیخ گوشت وایسادن! از کار این مملکت هر چی بگم کم گفتم که البته ربطی به مملکت نداره و این دیگه داره میشه خصلت ایرانی ها که همیشه دقیقه نودی شدیم!! ماجرای یکی از پروژه های شرکت...
-
نمایشگاه باشکوه!
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1387 00:12
سلام به همه امیدوارم که خوب باشید و روز نسبتا کسل کننده ای (مثل من) سپری نکرده باشید! بعثت پیامبر مهر و محبت رو به همه دوستداران محمد (ص) و خاندانش تبریک میگم و مثل همیشه آرزو میکنم که روزی فرا برسه که بتونیم خودمون رو از پیروان و دوستان واقعی ایشون بدونیم. (میدونم که باید زودتر برای تبریک میومدم ولی واقعا فرصت نشد،...
-
دختر که نمی رسد به بیست!
چهارشنبه 9 مردادماه سال 1387 10:12
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 کی گفته طراحی و نشر جمله معروف" دختر که رسید به بیست، باید به حالش گریست"، یک توطئه بی شرمانه استکباری نیست؟! احتمالا این جمله را جوانی ساخته که می خواسته محبوب نوزده ساله را به ازدواج با خودش ترغیب کند، یا زن بابایی که می خواسته متلکی به دختر شوهرش...
-
منتظر بمب باشید!
سهشنبه 8 مردادماه سال 1387 11:27
سلام به همه فکر کنم حسابی پیش همه دوستای خوبم شرمنده شدم! ولی من دلایل تقریبا قانع کننده ای واسه این غیبت طولانی دارم! ما (پسران بمبگذار) درگیر یکی دو پروژه اینترنتی شدیم که خیلی خیلی وقتمون رو گرفت و اگه خدا بخواد کم کم داره به یه جاهایی میرسه.... البته هنوزم کار زیاد داره و ممکنه هنوزم کم ارسال داشته باشم... آدمیزاد...
-
دانش منهای جو!!!
سهشنبه 1 مردادماه سال 1387 18:31
بالاخره قبول می شوید، آنقدر از دانشگاه و دوران دانشجویی گفته اند که حاضر می شوید چند کیلومتر اضطراب و استرس را به جان بخرید و این غول بی رحم و بی انصاف چند دست و پا(کنکور) را از پای در آورید. قبل از ورود به دانشگاه ،دانشگاه را به عنوان یک جرقه مهم در زندیگتان تصور می کردید. جرقه ای که تو را برای یک زندگی علمی آماده می...